معرفی کتاب| "خاطراتی در کردستانات"
به گزارش نوید شاهد خراسان شمالی؛ کتاب "خاطراتی از خدمت در کردستانات" مشتمل بر خاطرات سرتیپ دوم غلامحسین اصغر زاده است. این کتاب در 408 صفحه و 1000 نسخه توسط دُر قلم، سال 1397 به چاپ رسیده است.
سرتیپ اصغرزاده پس از ۳۳ سال خدمت بهنظام مقدس جمهوری اسلامی و گذشت ۲۱ سال از دوران بازنشستگی به تحریر خاطرات پرالتهاب، اما غرورآفرین دوران دفاع مقدس پرداخته است، سالهایی که دشمن ایران اسلامی میخواست کردستان را از پیکر میهن جدا کند.
خاطرات وی مربوط به آخرین روز شهریور سال ۱۳۵۹ است که دشمن دون، جنگ ناخواسته را با هجمه همهجانبه کشور آغاز کرد و در تصور خامش تصرف سهروزه خوزستان و یکهفتهای تهران را میپروراند. غافل از عنایت خدا و غیرت جوانمردان ایران که او را هشت سال بینتیجه پشت خاکریزهای بصره، سلیمانیه و... متوقف کردند.
اصغر زاده که خود در آن خطه زندگی کرده و به آنجا عشق میورزیده در کتاب «خاطراتی از خدمت در کردستانات» به بیش از ۲۰۰ خاطره اشاره کرده است.
وی از نحوه ثبتنام و اعزام به دوره بسیج در اصفهان آغاز کرده و تا پایان جنگ تحمیلی تمامی خاطراتی که شاهد آن در کردستان بوده را به تحریر درآورده است.
مهمترین خاطرات اصغرزاده مربوط به بمبارانهای پیرانشهر، حمله گسترده حزب دموکرات به پیرانشهر، بمباران شهر مهاباد بهوسیله هواپیماهای دشمن، بمباران شیمیایی، تیراندازی در ۲۲ بهمن به هنگام رژه، سرما و یخبندان، شهادت تعدادی از رزمندگان، خلع سلاح کردن افسر، ترور یکی از طرفداران جمهوری اسلامی، سرقت قرآن نفیس نگل و کشف آن، تأخیر افتادن افتتاح گاز کردستانات و همچنین تشریففرمایی مقام معظم رهبری به کردستان در دوران ریاست جمهوری اسلامی و ... است.
در قسمتی از این کتاب آمده است
آخرین روز شهریور سال 1359 بود که دشمن دون، جنگ ناخواسته را با هجمهی همهجانبه به کشور آغاز کرد. در تصور خامش تصرف سهروزه خوزستان و یکهفتهای تهران میپروراند غافل از عنایت خدا غیرت جوانمردانه ایران عزیز که هشت سال بینتیجه پشت خاکریزهای بصره و سلیمانیه و ... متوقف کردند.
در آخرین روزهای جنگ غیور مردانی برای حراست از کیان اسلامی به جبههها شتافتند و اینک سالها از خاطرات پرالتهاب ، اما غرورآفرین دوران دفاع مقدس میگذرد. سالهایی که دشمن این ملت میخواست پاره تن ایران اسلامی ، کردستان عزیز را از پیکر میهن جدا کند.
من با مردم آن خطه زندگی کردم و به آنان عشق ورزیدم ، آسایش آنان را بر آرامش زن و فرزندم مقدم دانستم و آن هنگام که کردستان دستخوش کینه و عداوت این مرزوبوم بود اهلوعیال را برای هم نوا شدن در حوادث با مردم آن دیار همراه نمودم ....
انتهای پیام/